نوای دل
از هردری سخنی

 

می‌گویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهن‌سال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی می‌کنی؟ گفت: جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از ۹۰۰ سال زندگی نخواهم کرد،  لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم. آن نبی گفت: اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن مردمان بیش از ۸۰ یا ۹۰ سال عمر نمی‌کنند، اما برای خود قصرها و برج‌ها می‌سازند. او گفت: ای بابا، اگر عمر من ۹۰ سال بود که آن را با یک سجده سپری می‌کردم. 




نوشته شدهچهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:عمر,سجده,انبیای الهی,روایت, توسط داود خودسیانی
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




onLoad and onUnload Example